|
|
نوشته شده در شنبه 14 بهمن 1391
بازدید : 1723
نویسنده : محمد اسلامی
|
|
الهی در طوفان عشقت سرگردانم مرا در ساحل امن عاشقی پیاده گردان تا هم من نصیبی از تو برده باشم هم تو ببینی بنده سرتاپا خطا به راه راست آمده؛ جنون من از جنون مجنون زیادتر است چون جنون مجنون ز لیلی آغاز شد ولی جنون منه مجنون ز لیلایی چون توست دلم را به تو سپرده ام امیدوارم این دل را چنان سیراب گردانی که گویی قارون را با مال و ثروت سیراب کردی و دل بی کس من در انتهای دنیایش رو به سوی تو کرده که شاید ببخشی؛ خدایا سوالی در ذهنم است که میگوید چرا خدا خلقم کرد و چرا خلق نکرد در کنار یار؟ یار من دانی که یارم است همان یاری که تمام مخلوقات به آن مباهات میکنند چرا نامم را هم نام یارم کردی ولی ذره ای از معرفت یارم به من ندادی؟ منو چون سخنش شیعه کردی ولی ذره ای از بوی شیعه بودن به من را نچشاندی؟ من چرا سوال میکنم؟ تو باید سوال کنی که تو را خلق کردم چرا قدر نعمت هامو ندونستی؟ خدایا دوست دارم ای لیلای من بی شمار دوستت دارم فدایت شوم که باید هم فدایت شوم..
:: برچسبها:
الهی ,
طوفان عشقت سرگردانم ,
ساحل امن عاشقی پیاده گردان ,
راه راست ,
جنون من از جنون مجنون زیادتر است ,
جنون مجنون ز لیلی آغاز شد ,
جنون منه مجنون ز لیلایی چون توست ,
سیراب ,
قارون ,
دل بی کس من ,
انتهای دنیایش ,
خدایا ,
چرا خدا خلقم کرد و چرا خلق نکرد در کنار یار ,
,
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 66 صفحه بعد
|
|
|